جدول جو
جدول جو

معنی رفیق اصفهانی - جستجوی لغت در جدول جو

رفیق اصفهانی
(رَ قِ اِ فَ)
ملاحسین رفیق اصفهانی متوفی بسال 1212 هجری قمری دارای طبعی ملیح و خلقی شریف بود و درشعرشناسی و شاعری پایۀ ارجمند داشت. ابیات زیر از اوست:
کجاست آنکه پیامی ز دوستان برساند؟
کجاست آنکه به جسم فسرده جان برساند؟
نشان یار به من آرد و به جانب یارم
نشانی از من بی نام و بی نشان برساند
نسیم کو؟ که به بلبل شمیمی آورد از گل
مسیح کو؟ که توانی به ناتوان برساند
دو نامه کرده ام انشا ز شکر و شکوه بسویش
بگویمش که به او هر یکی چه سان برساند
یکی که هست درو شکر التفات نهانش
ز من عیان بستاند به او نهان برساند
یکی که هست درو شکوۀ تغافل فاشش
ز من نهفته بگیرد به او عیان برساند
سخن رسد چو به بیمهریار من بنهایت
ز من درود به یاران مهربان برساند.
غرض که قصۀ شوق مرا ز خطۀ کاشان
به اصفهان و به یاران اصفهان برساند
ز تاب تشنگی آن را که جانش آمده بر لب
که آب زندگی و عمر جاودان برساند.
(از آتشکدۀ آذر چ دکتر شهیدی ص 380، 379 و فرهنگ سخنوران).
رجوع به سبک شناسی ج 3 ص 311 و مجمع الفصحا ج 2 ص 143، 142 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 و ریحانه الادب ج 2 ص 89 و روز روشن ص 255، 254 و ریاض الجنه نسخۀ خطی کتاب خانه حاج محمد نخجوانی روضۀ 5 قسم 2 ص 832 و نگارستان دارا نسخۀ خطی کتاب خانه شادروان سعید نفیسی نگار خانه 4 و نگارستان سخن چ هندوستان ص 33 و فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ عِ اِ فَ)
وزیر علیمرادخان زند است و هنگام مرگ علیمرادخان در سفرعزیمت به اصفهان از تهران (سال 1199 هجری قمری) همراه وی بود و مرگ او را برای جلوگیری از تشویش سپاه پنهان بگذاشت و جنازه او را همچنان بر تخت روان تا اصفهان برد. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 287 شود
لغت نامه دهخدا
(یِ قِ اِ فَ)
نام او علی اصغر و شغلش دوزندگی بود و معاصر مؤلف مجمع الفصحاء بود و غزلسرایی میکرد. (از مجمع الفصحاء ج 2 ص 249)
لغت نامه دهخدا
(مُ دِ اِ فَ)
از مدرسان مسجدجامع اصفهان بود و دیوان شعر داشت. از اوست:
به هرزه دردسر خویش می دهد ناصح
مفید نیست نصیحت دگر مفیدی را.
و رجوع به تذکرۀ صبح گلشن ص 438 و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
رضی اصفهانی. سامی گوید: آقا رضی از مردم اصفهان بود و برای گردش و سیاحت به هندوستان سفر کرد و در بازگشت به سال 1024 هجری قمری درگذشت. بیت زیر از اوست:
در فراق تو خیالی است تن بی جانم
که چو فانوس به تحریک نفس می گردد.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
صاحب صبح گلشن ابیات زیر را از او آورده است:
نه هرکه چهره برافروخت از غم آزاد است
که سرخ رویی گل از طپانچۀ باد است.
نخواهم زیست چندانی که بازآرد پیامش را
وصیت نامه ای بر بال مرغ نامه بربستم.
(از ص 178).
آذر نیز سه بیت زیر را از وی درج کرده است:
از خدا قرب خود آن روز که می خواست رقیب
کاش آزادی ما نیز تمنا می کرد.
بجان آید دلم از ناصبوری
نصیب جان دوری باد دوری.
شد زین دو سه روزه رنجش تو
از ما دل روزگار خالی.
(از آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 181). رجوع به فرهنگ سخنوران و تذکرۀ حسینی ص 134 و 133 و صبح گلشن ص 178 و ریحانه الادب ج 1 صص 24-25 و سرو آزاد ص 31 شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
اصفهانی. محمدابراهیم مشهور به قصاب. متوفای 1226 هجری قمری از گویندگان اصفهان بود. بیت زیر از اوست:
تا کی بود به حسرت چشمم به راه ماهی
یارب مباد هرگز چشم کسی به راهی.
(از قاموس الاعلام ترکی) (فرهنگ سخنوران).
رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود
لغت نامه دهخدا